یکی از دغدغه های من، خواندنِ نمازِ اول وقت است!
در خانه ی پدری، از وقتی که یادم می آید، یک قانون نانوشته بوده: "اذان که شد، مهم نیست چیکار میکنی، باید بلند بشی و وضو بگیری و نماز بخونی." و خب طبیعتاً هر کسی که وقتِ اذان در آن خانه باشد، ناخواسته تابعِ جمع میشود.
منتها وقتی در خانه ی خودت، با قوانینِ خودت زندگی کنی، طول میکشد که یک قانونِ جدید، همه گیر و ماندگار شود. نه فقط در مورد نماز خواندن، این موضوع در مورد هر چیزی صدق میکند.
همیشه دوست داشتم مثلِ خیلی از اینهایی که بولت ژورنال درست میکنند و برای خودشان عاداتِ روزانه مینویسند، باشم. ولی خب زیاد پیگیری نمیکردم. تا اینکه یک کاغذ عادت روزانه پرینت کردم و چسباندم به کمدم. از چیزهای ساده هم شروع کردم. 
اولین و مهم ترینش همین نماز اول وقت بود. بعدی ها هم چیزهایی مثلِ شستن ظرف ها قبل از اینکه شب بخوابم، و یا تمیز نگه داشتنِ خانه. 
تقریبا نصفِ ماه گذشته بود که بیخیالش شدم. یعنی دوست نداشتم که برای ریزترین مسائل خودم را درگیر کنم و بعدش موظف باشم که بیایم و با ماژیک قرمز آن مربعِ کوچک را رنگ کنم. 
حالا که دیگر کاغذی روی کمدم نچسبیده، و دیگر عذاب وجدان ندارم از انجام ندادن کارهایی که دوست داشتم به صورتِ روتین انجام بدم. باید بگم که تقریبا چند تایی اش را ناخواسته دارم رعایت میکنم. بدونِ اینکه خبری از تیک زدن و اینها باشد. انگار آن عادت در مغزم نهادینه شده است. 
حالا دیگر ساعتِ دقیقِ اذان را چک میکنم و با تاخیر  10 الی 15 دقیقه ای از اذان، بلند میشوم و نمازم را میخوانم.
ناخواسته حواسم هست که خانه را مرتب نگه دارم که اگر مهمانِ سر زده ای آمد، معذب نشوم.

+ خواستم بگم که این عادتِ یک ماهه یا چهل روزه از هر کاری را دست کم نگیرید! 
برای من که به 15 روزم نرسید، نتیجه ی فوق العاده ای داشت.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Tia circlesbacklink تینا مرجع زبان فارسی فروشگاه کاشی و سرامیک ( shop tile ) نور صنعت تجهیز بليط هواپيما Aaron film